سوال:
پسر 13 سالهای دارم که علاقهای به درس نداره و من ایشون همراهی میکنم و مرتبا کنارش هستم تا درسهاش رو انجام بده و این کار رو هم میکنه. البته که میدونم اشتباه هست ولی دغهدغه آینده اش و چی میخواد بشه، نمیزاره که نسبت به درس نخوندش بیتفاوت بشم و به حال خودش رهاش کنم. کلاس هشتم هست. خواهش میکنم که راهنمایی بفرماید که همچنان همراهیش کنم یا بزارم به عهده خودش.
پاسخ:
گفتن که “پسر ۱۳ سالهای دارم که علاقهای به درس نداره. من ایشون همراهی میکنم و مرتبا کنارشم تا درسهاشو انجام بده و این کارو هم میکنه، البته که میدونم اشتباه.”
همینجا یه پرانتز باز کنم اگر شما میدونید اشتباهه، پس چرا انجام میدید؟
خب این اتفاق برای نوجون هم میافته، میدونه یک رفتاری اشتباهه و اونم انجام میده دیگه!
حالا در ادامه گفتن که “ولی دغدغه آیندهاش و اینکه چی میخواهد بشه، نمیزاره که نسبت به درس نخوندنش بیتفاوت بشم.”
یه نکتهایم اینجا بهتون بگم، تفکر صفر و صد وجود داره یعنی من فکر میکنم یا باید همه جوره توی درس حمایتش کنم یا اینکه فکر میکنم اصلا باید رها کنم، باید بیتفاوت بشم به درس. قرار نیست شمای والد این نگاه رو داشته باشید یعنی بهتر این نگاه رو در خودتون تشخیص بدید اگر وجود داره؛ یک نگاه صفر و صدی، بتونم این رو تغییر بدم.
حالا در ادامه گفتن که “نمیتونم به همین دلیل که دغدغه آیندهاشو دارم به نوعی به حال خودش رها کنم و راهنمایی خواستن.”
ببینید نکتهایی که وجود داره که حالا تاکید دارم روش، همین که من وقتی نوجوانم میرسه به سیزده سال، آروم آروم باید به نوعی رها کنم، به اندازهای که نوجون بتونه یک استقلال رو تجربه کنه.
خب حالا جایی که من نوجون رو تا حدی رها میکنم که درسارو پیش ببره، طبیعتا چون ابتدای کار هست ممکنه که یک نوسانی داشته باشه دیگه. یعنی تا الان شما کنارش بودید، همراهیش کردید، خب همه کارهارو انجام داده. این دلیلش اینکه شما به عنوان یک عامل پیش برنده همراهیش کردید. حالا وقتی که این عامل رو بر میداریم، طبیعتا نوجون یه به نوعی شوکی بهش دست میده دیگه، مثل دورانی که ما دوچرخه سواری میکردیم، اون چرخهای کمکی رو که میذاشتیم، راحت میرفتیم. چرخهای کمکی رو برمیداشتیم، چه اتفاقی میافتاد؟ تلو تلو میزدیم و میخوردیم زمین، درسته؟ ولی این تلو تلو زدنه، ضروری بود برای اینکه من بتونم خودم دوچرخه سواری رو یاد بگیرم.
حالا شمای والد یکی از کارهایی که لازم انجام بدید اینکه تا حدی نوجون رو رها کنید تا بتونه خودش درس رو پیش ببره، به مشکل بخوره، نمراتش کم بشه، یه جایی از طرف معلم و مدرسه و بچهها یه بازخوردی بگیره تا به خودش بیاد و آروم آروم بتونه در مسیر تعادل قرار بگیره.
نکته بعدی که بتونم بگم اینکه نوجون برای اینکه بتونه در فضای درسی قرار بگیره، نیاز به این داره که یه کوچولو در مورد مهارتهای مطالعه، مهارتهای درس خوندن هم بدونه که اگه شما یه جستجویی توی فضای اینترنت داشته باشید، می تونید چندتا مقالهی خوب پیدا کنید تا ببینید که چه مهارتهایی رو لازمه به نوجونتون یاد بدید.
نکته بعدی که بتونم اضافه کنم برای اینکه نوجون به سمت درس بیاد و علاقه پیدا کنه اینکه تمرکرتون رو از درس نوجون بردارید، متمرکز بشید روی رابطه خوب با نوجون.
رابطهی خوب هم بسیار جزییات فراوان داره که ما در درس رابطه خوب با فرزندم بهش اشاره کردیم و لازم که شما این نکات رو آگاه باشید تا رعایت کنید.
اگر بخواهم یک نکته اساسی برای رابطه خوب بگم بحث توجه به علائق و به نوعی اون موضوعاتی که نوجونتون حالا از دید شما حاشیه است ولی داره دنبال میکنه. گشتن تو اینستاگرامه، تو فضای مجازیه، توئیتر.
خب میشه ازش سوال کرد که چه اتفاقی در اونجاها میافته. اصلا یه همصحبتی بین شما و نوجونتون ایجاد بشه. این همصحبتیه یعنی ایجاد رابطه. حالا به ذهن بعضی از پدر و مادرها اینکه آخه پرو میشه، نمیدونم بیشتر میره سراغ اون موضوعات. اتفاقا برعکس، جایی که ببینه دیگه پدر و مادر توجه دارن و دارن به علائق من کنجکاوی نشون میدن و شنوندهی یسری از حاشیههایه به نوعی زندگی من هستن، البته از دید خودش که حاشیه نیست، در متن زندگیشه اون کلیپها، آهنگهایی که داره گوش میده. این براش حس خوشایندی داره. این حس خوشایند کمک میکنه که در مورد خودش و وظایف اصلیش فکر کنه.
در درس غیرحضوری و دانلودی «درس نمی خونه، چیکار کنم؟» به طور دقیق و مفصل به موضوع درس خوندن بچه ها از ابعاد مختلف پرداختهایم.
یه نکته دیگهایی که اضافه کنم در مورد رابطه خوب، بحث همدلیه.
اینکه چقدر من واقعا احساساتش رو درک میکنم. توی موضوعات مختلفی که وجود داره، آیا من این سوال رو ازش دارم که الان چه احساسی داری؟
می دونید مثلا فرض کنید که نوجونتون میاد به شما میگه که به فلان دوستم پیام دادم، اصلا جوابمو نمیده. بعد من از این حرف حالا تکراریش شاکی میشم، میگم بسه دیگه، چقدر هی داری میگی فلان دوستم، خب جواب نمیده، نمیده دیگه!
ولی میشه اینجا متمرکز بشم روی احساسی که نوجونم داره. یعنی اینکه میشه ازش سوال کرد اینکه دوستت جوابت رو نمیده این چه احساسی به تو داده؟
کلا این سوال که چه احساسی داری، کمک میکنه که نوجونتون احساس درک شدن داشته باشه و این احساس براش احساس خوشایندیه.
مجموعهی این به نوعی رفتارهای ریزی که شما دارید کمک میکنه که نوجونتون به وظایف اصلیش که یکیش درس باشه توجه نشون بده.
نکته آخر و مهمترین نکته بر میگرده به باورهای خودتون در مورد درس.
مثلا شما فکر می کنید اگر درس نخونه، بدبخت میشه.
ببینید، فکری که ما میکنیم با خود اون واقعیتی که داریم تصور میکنیم متفاوته، یعنی چی؟
مثلا من فکر میکنم، فرض کنید فکر خرس، اینکه الان مثلا نکنه یه خرسی بیاد، این واقعیت رو نداره که الان یه خرسی داره میاد. درسته؟
فکر ما واقعیت رو نمیگه. نمیدونم، تونستم، مثال خوبی بود یا نه؟
فکر خرس، خود خرس نیست.
فکر اینکه این درس نخونه، بدبخت میشه، اون آیندهی سیاه و تیره رو برای نوجونتون نمیاره ولی شما چون این فکر رو باور میکنید و خیلی روش مصر هستید، حال شمارو دگرگون میکنه و برای اینکه بتونید این حال دگرگون رو کم کنید، آروم کنید خودتون رو، میرید به سمت پرخاشگری به سمت نوجون، تحقیر، سرزنش و مقایسه که خب شمارو وارد یک جنگی میکنه.
پس یکی از نکتههایی که بسیار مهمه اینکه از باورهای خودتون در مورد درس مطلع باشید که ما در مورد باورها در کارگاه والدین موثر به دقت صحبت میکنیم که انتهای فروردین احتمالا اعلام ثبتنامش رو داشته باشیم.