چند وقت پیش رفته بودم دریاچه خلیجفارس، هوای خنکی داشت و بچهها مشغول بازی و دوچرخهسواری بودند. یکدفعه دیدم دوتا دوچرخه سوار که یکیشون احتمالا دختر دبستانی بود و یکی دیگه دختر دبیرستانی، خوردند به هم و افتادند.
پدر دختر دبستانی همون نزدیکی بود که بدو بدو اومد سمت دخترش.
دخترش در حال گریه بود و پای زخم خوردهاش را گرفته بود. پدر شروع کرد به توبیخ و تنبیه دختر که «صد دفعه بهت گفتم آروم برو و احتیاط کن»، دختر همینطور گریه میکرد.
«گفتم تا دوچرخهسواریت خوب نشده نیا تو محیطهای شلوغ»، دختر همینطور گریه میکرد.
«گفتم زانوبند و کلاهت بزار»، کماکان دختر در حال گریه بود و پدر در حال پندآموزی.
دختر دبیرستانی هم که گیج و ویج بود و هی میخواست بگه چیزی نشده آقا، نگران نباشید (عوض اینکه پدر بتونه در چنین جایگاهی باشه)
که پدر یک تَشر هم به اون زد که:
«از جلو چشمام دور شو»
قطعا پدر با دیدن این صحنه نگران شده بود و تمام این رفتارهاش تحت تاثیر نگرانی و ناراحتیش بوده ولی قرار نیست شخصیت دخترش قربانی نگرانی بیاثر پدر شود.
دقت کنید گفتم نگرانی بیاثر؛ به این دلیل که نگرانی پدر در آن لحظه تاثیری روی اتفاقی که افتاده است ندارد و فقط یک واکنش هیجانی است.
پدر میتوانست بعدا در مورد این موضوع پندهای لازم را به دخترش بدهد وکلی سخنرانی کند اما در اون وضعیت که خود بچه ترسیده، درد دارد و نگران است نیاز به یک پدر حامی و همدل دارد که دخترش را یک بغل کوچک کند، دست نوازشی بر پشتش بکشد و بگوید چیزی نیست، آروم باش و پاشو. اگر دوست داری به بازیت ادامه بده.
هر چند که برای پدر و مادر آرام بودن در این وضعیت قطعا سخت است؛ سخت است اما مثل تمام موضوعات دیگری که به فرزندتان میگوید سخت است ولی تو میتوانی، اینجا هم همین است. سخت است اما شما با تمرین میتوانید در چنین لحظاتی آرامتر از همیشه بمانید.
لازمست همین الان قبل از ادامه دادن به خواندن مقاله بروید و دفتر فرزندپروری خود را باز کنید و یادداشت کنید :
تلاش و تمرین میکنم که در لحظات سخت ودشواری که برای فرزندم پیش میآید، روی واکنش آن لحظهام مدیریت داشته باشم و آرام بمانم.
توجه کنید:
قبل از خواندن، جمله را بنویسید و بعد بخوانید.
حامی و همدل بودن در لحظاتی که فرزندتان ترسیده، ناامید، نگران و غمگین است مثل یک چسب قوی عمل میکند؛ شما را به هم نزدیکتر میکند.
یک لحظه به اشتباهات خودتان فکر کنید. آخرین اشتباهی را که داشتید در ذهنتان تصور کنید. چه برخوردی با شما شد؟
دوست داشتید سرزنش، تحقیر، تنبیه، مقایسه یا تهدید شوید؟
یا دوست داشتید با شما همدلی شود؟
دوست داشتید کسی کنارتان باشد و بگوید میدونم اتفاق خوبی نیفتاده ولی میگذره و من هم کنارتم و کمکت میکنم.
از خودتان سوال کنید:
فرزندم که اشتباهی مرتکب میشود من چه کار میکنم؟
آخرین اشتباه فرزندتان چه بود؟ شما چه کار کردید؟
خیلی مهم است که به سه دلیل زیر، دیدگاهتان را نسبت به اشتباه در زندگی خود و فرزندتان به روزرسانی کنید:
اشتباه بخشی ثابت از هر گونه رشدی است.
اگر کسی اشتباه نکند چیز جدیدی یاد نمیگیرد (تلاش بر این باشد که یک اشتباه تکرار نشود)
آیا کسی را سراغ دارید که بدون خطا رشد کرده باشد؟
یکی از گفتههای ثابت والدین این است که:
«ما میخواهیم فرزندمان از تجربه ما استفاده کند و اشتباه نکند.»
مگر میشود؟
فقط به این دلیل که شما میخواهید؟ چون شما میخواهید، فرزندتان نباید اشتباه کند؟
هیچکس نمیخواهد در زندگیاش اشتباه کند، درست مثل اینکه هیچکس نمیخواهد دزد به خانهاش بیاید اما دزد میآید؛ بدون هیچگونه خبر و اطلاع قبلی میآید.
اشتباه هم همینگونه رخ میدهد، ناگهانی و در کمال ناباوری.
دزد که آمد شما سعی میکنید واکنش موثری داشته باشید مثل تلفن زدن به پلیس، درخواست کمک از همسایهها و داد و بیداد برای ترساندنش و…
واکنش ناموثری نشان نمیدهید مثل لم دادن روی کاناپه و تماشای تلویزیون یا سرزنش دزد یا التماس به او…
فرزندتان که اشتباهی میکند نیازمند واکنش موثر شماست نه واکنش ناموثر.
تنها اثر سرزنش و تنبیه او در زمان اشتباه آرامش بسیار موقتی و گذرای خود شماست و برای فرزندتان دلهره و ترس و استرس تولید میکنید.
او خودش هم از اشتباهش پشیمان است و میخواهد از شما آرامش ببیند و یاد بگیرد که مرتبه بعدی چگونه رفتار کند.
تصمیمی جدید بگیرید و عملیاش کنید:
در اولین مرتبهای که شاهد اشتباه فرزندم بودم آرام بمانم و به او کمک کنم از اشتباهش یاد بگیرد.
سوال یک:
نمره حامی و همدل بودن شما در لحظات سخت زندگی فرزندتون از یک تا ده چند است؟
سوال دو:
به پدر و مادر خودتون در این مورد چند میدهید؟ یعنی چقدر پدر و مادرتون در لحظات سخت حامی شما بودند و سعی میکردند درکتون کنند؟
از شما تشکر میکنم که برای کمک به خودتان و فرزندتان این مقاله را مطالعه نمودید.
حتما پدر و مادری در اطرافتان هستند که به مطالعه این مقاله نیاز دارند، موثر باشید و این مقاله را به آنها معرفی نمایید.
با تشکر
سید مجتبی حسینینیا
عاالی بود جناب حسینی نیا…سپاااس
خیلی ممنون بابت مقاله بسیار خوبتون
سپاس از اینکه نظر دادید
ممنون عالی بود سعی میکنم در ارتباط با دخترم حتما رعایت کنم تمامی این موارد رو