یکی از ابزارهای قدرتمند تعلیم و تربیت «کلمات» است.
کسانی که قدرت استفاده درست از کلمات را دارند، جملات و مفاهیمی خلق میکنند که میتواند تاثیری عمیق بر جان و دل شنونده گذارد.
در طول تاریخ هم افرادی منشا اثر بودهاند که با سخنرانیهای تاثیرگذارشان، یک ملت را با انگیزه فراوان در جهت دستیابی به هدفی مشترک، متحد نمودهاند.
در حوزه فرزندپروری هم چنین است و کلمات و جملات شما نقش تعیین کنندهای در رشد سالم فرزندتان دارند.
در این مقاله، متمرکز روی رفتار پدران هستم تا بلکه موضوعات مطرح شده در آن بتواند، نقش پدران را در فرزندپروری، موثرتر گرداند.
آنچه مشخص است این است که پدران حضور کمرنگتری نسبت به مادران دارند و دلیل آن را هم مرتبط به شغل خود میدانند.
پدری ۴۲ ساله نقش خود در تربیت پسر نوجوانش را اینگونه گفتند:
من تمام تلاشم این است که خانواده از لحاظ مالی تامین باشد به همین دلیل بیشتر زمانم سرکار هستم و فرصت نمیکنم با پسرم باشم.
قطعا که تامین مالی خانواده فعالیتی زمانبر و پرانرژی است اما این پدر یکی از مولفههای رشد سالم پسر نوجوان خود را نادیده گرفته است:
رابــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطه
اکثر پسران ما آسیبخورده حضور نداشتن پدرشان هستند.
نوجوان ۱۶ سالهای به تازگی مصرف گل را شروع کرده است و میگوید:
اولش با سیگار شروع شد و بعد کشیدن گل برایم جذابتر شد. دلیل اصلی شروع سیگار هم پدرم بود چون هیچوقت خانه نبود و حتی اگر بود با کلی جر و بحث حضور داشت. من قبول دارم که خودم رفتم سمت سیگار ولی دلیلش این بود که ندیدم پدرم بیاد و با من، فقط بخاطر خودم، حرف بزنه.
با توجه به اینکه بیشترین زمان پدران، در خارج خانه و برای کسب درآمد است لازمست آنها با مفهوم «حضـــــــور کیفـــــــــــــی» آشنا باشند. آنها نمیتوانند زمان زیادی با بچهها باشند اما میتوانند یک حضور با کیفیت را تمرین کنند.
حضور با کیفیت یعنی چی؟
شما میتوانید با فرزندتان در هر روز ارتباط کمی از نظر میزان ساعت داشته باشید مثلا یک ربع در روز اما در همین مدت زمان کم تمام حواس و توجهتان به اوست و از کار با گوشی هیچ خبری نیست.
با حضور کیفی سبب میشوید به او احساس ارزشمندی دهید و احساس کند که برای شما مهم است و برایش ارزش قائل هستید.
در عمل چه اتفاقی میافتد؟
پدران نه تنها حضور کم دارند بلکه حضوری همراه با حرفهای زیاد و زننده دارند.
تصور غالب والدین این است که چون پدر یا مادر هستند پس باید همیشه در حال حرف زدن برای بچهها باشند.
پدرم پس حرف میزنم. مادرم پس حرف میزنم.
این حرف زدن سبب برهم خوردن ارتباط خوب بین شما و فرزندتان میشود.
نکته مهم این است که سه گروه از پدران هستند که بیشتر از بقیه پدران تمایل به حرف زدن (نصیحت کردن) دارند:
- پدران کنترلگر
- پدران دانای کل
- پدران بدبین
باور اصلی پدران کنترلگر چیست؟
باید طبق حرفهای من رفتار کند در غیر اینصورت آسیب میبیند و من پدر مقتدری نیستم.
این گروه از پدران در مورد هر موضوعی قوانین خود را دارند (ریز و درشت) که بی چون و چرا باید توسط فرزندان پذیرفته شود.
یکی از پدران ۴۸ ساله که نوجوان ۱۹ ساله دارند معتقد است:
وقتی برنامه بیرون رفتن داری حتما باید بدونم کجا، با کدام دوستانت میروی و کی برمیگردی!
باید تلفنت در دسترس باشد و تا زنگ زدم جواب بدهی.
تصور پدران کنترلگر این است که این نحوه رفتار تاثیرگذار است، به این دلیل که نوجوان طبق دلخواه پدر رفتار میکند اما از حال و هوای درونی او خبر ندارند یا خبر دارند و نادیده میگیرند.
درون نوجوان ترکیبی از احساسات ناخوشایند است:
خشم، تحقیر، ناراحتی، تنفر
نوجوان درخواست کنترلگرایانه پدر را از روی اجبار میپذیرد اما در ذهن، نقشه تلافی دارد. اینکه چطور تلافی کند بستگی به عوامل زیادی دارد.
نقشه تلافی نوجوان به چه عواملی بستگی دارد؟
- خلق و خویش
- ویژگیهای شخصیتیاش
- دوستانش
- محیط زندگیاش
- میزان بروز احساساتش
نوجوانی که خلق و خوی تندی دارد، سلطهگر است، دوستان شری دارد، در محیطی بزهکار زندگی میکند و مهارت بروز احساسات ندارد، گرایش بیشتری به تلافی پیدا میکند.
چطور تلافی میکند؟
- درس نمیخواند،
- متضاد ارزشهای شما رفتار میکند،
- پرخاشگریهای زیادی دارد،
- با خواهر و برادرهایش ناسازگاری میکند،
- تمایل بیشتری به بیرون رفتن پیدا میکند یا برعکس گوشهگیر میشود،
- به سمت مصرف مواد میرود،
- و خلاصه هر آنچه را که به زندگیاش آسیب بزند، انتخاب میکند.
من پدر کنترلگر هستم؛ چه کار کنم؟
در یک صفحه کاغذ به سوالات زیر دقیق پاسخ دهید:
- کنترل کردن فرزندم چه مزایایی دارد؟
- کنترل کردن فرزندم چه معایبی دارد؟
- در دوران کودکی ونوجوانیام، پدر و مادرم از نظر کنترلگری و سختگیری چطور بودند؟
- رفتار کنترلگری پدر و مادرم چه احساسی به من داد؟
- تاثیر این احساسات در زندگی همان زمان من چه بود؟
- آیا توانستم در برابر آنها از حق خودم دفاع کنم و به آنها بگویم این رفتارشان چه احساسی به من داده است؟
اگر بخواهم در قالب یک نوشته به آنها در مورد رفتارشان و احساساتی که به من دادهاند، حرف بزنم اینطور مینویسم:
چه احساسی از نوشتن این نامه دارم؟
جایی از این نامه هست که به شما میگوید، فرزندتان حق دارد که آزادانهتر زندگی کند. این موضوع کجای این نامه هست؟
باور اصلی پدران دانای کل چیست؟
من لبریز از اطلاعات، دانش و تجربه هستم و باید از تجربههای من استفاده کند در غیر اینصورت آسیب میبیند و من پدر بیکفایتی هستم.
این گروه از پدران به دلیل دانش و تخصصی که در حوزه کاری خود دارند احساس قدرت میکنند و تصورشان این است که لازمست این قدرت را از طریق حرف زدن به فرزندانشان منتقل کنند و نتیجه این است که رابطه با فرزندشان تخریب میشود.
پدری که موسس یک شرکت کامپیوتری بسیار موفق است به نوجوان ۱۶ ساله خود میگوید:
من بیش از بیست سال در کارم تخصص دارم و اگر توانستم به این قدرت و جایگاه برسم حاصل عمل کردن به تمام حرفهایی است که الان دارم به تو میگویم؛ پس سعی کن با من بحث نکنی و مو به مو حرفها را اجرا کنی.
واکنش نوجوان همانند آنچه در بالا گفته شد ترکیبی از احساسات ناخوشایند است و سپس پروراندن نقشه تلافی در ذهنش.
من پدر دانای کل هستم؛ چه کنم؟
در یک صفحه کاغذ به سوالات زیر دقیق پاسخ دهید:
- پدر دانای کل بودن،برای فرزندم چه مزایایی دارد؟
- پدر دانای کل بودن، برای فرزندم چه معایبی دارد؟
- در دوران کودکی ونوجوانیام، پدر و مادرم از نظر دانای کل بودن، چطور بودند؟
- رفتار دانای کل پدر و مادرم چه احساسی به من داد؟
- تاثیر این احساسات در زندگی همان زمان من چه بود؟
- آیا توانستم در برابر آنها از حق خودم دفاع کنم و به آنها بگویم این رفتارشان چه احساسی به من داده است؟
اگر بخواهم در قالب یک نوشته به آنها در مورد رفتارشان و احساساتی که به من دادهاند، حرف بزنم اینطور مینویسم:
چه احساسی از نوشتن این نامه دارم؟
جایی از این نامه هست که به شما میگوید، فرزندتان حق دارد که آزادانهتر زندگی کند. این موضوع کجای این نامه هست؟
باور اصلی پدران بدبین چیست؟
دنیا پر از افراد حیلهگر است و باید بداند هیچکس و هیچ چیز قابل اعتماد نیست در غیر اینصورت آسیب میبیند و من پدر ضعیفی هستم.
این گروه از پدران مدام در حال تذکر دادن و هشدار دادن هستند:
حواستو جمع کن، حرفاتو برای کسی تعریف نکن
نمیخواد با دوستانت بیرون بروی، نمیشناسم کی هستند و ممکنه به تو آسیب بزنند،
هیس، ساکت! دیوار موش دارد موشک گوش دارد،
دوباره پای گوشی هستی و معلوم نیست چی میبینی!
به هیچکدام از دوستانت اعتماد نکن..
اتفاقی که رخ میدهد این است که نوجوان شما براستی میترسد و ممکن است بگویید چه بهتر، بگذار بترسد، من همین را میخواهم.
اما در بزرگسالی شما از این شکایت میکنید که چرا با هیچکس دوست نمیشوی؟ چرا مدام از این رابطه به یک رابطه دیگر میروی؟ چرا بلد نیستی درست شراکت کنی؟
پاسخ درونی نوجوان شما به تمام این موارد این است:
به کسی نمیشه اعتماد کرد
بچههای تیم را قبول ندارم، قابل اعتماد نیستند و…
در مورد پدران بدبین در یک مقاله دیگر توضیح میدهم.
در پایان نکته مهم این است که به نحوۀ گفتگوی خود با فرزندتان دقت کنید و بدانید از چه کلمات و جملاتی در حال استفاده هستید. حرف هایی که به فرزندم می زنم از چه جنسی است؟ پدر کنترلگر، پدر دانای کل یا پدر بدبین؟
با تشکر
سید مجتبی حسینینیا
باسلام.خیلی ممنونم از جناب حسینی نیا و تیمشون. خیلی مفید و کار بردی بود. فقط در صورت امکان راهنمایی بفرمایید ک منِ مادر چکار میتونم بکنم اگر همسرم در رابطه با پسرمون کنترل گر هست.باتشکر
درود بر شما
ممنون از اینکه نظرتون مطرح نمودید.
حتما که برای شما سخت و در مواقعی آزاردهنده است که شاهد رفتارهای کنترلگرایانه روی نوجوانتان هستید و این موضوع را میتوانم درک کنم.
.
نکته مهم اینجاست که شما کنترلی روی رفتار همسرتون ندارید و فقط میتوانید روی رفتار خودتون به عنوان مادر کنترل داشته باشید.
در تجربهام با خانوادهها متوجه شدم که حتی اگر یک والد رفتارهای سالم و متناسب با ویژگیهای دوره نوجوانی داشته باشند، در رشد سالم نوجوان اثرگذاری سازنده دارد؛ به معنای اینکه:
داشتن یکحامی را تجربه میکند،
این احساس را دارد که کسی در زندگی هست که احساساتم را درک میکند،
کسی هست که به اندازه کافی به من استقلال داد،
تونستم در جاهایی از زندگی نظر دهم،
در کارها نظر مرا میخواستند و مرا مشارکت میدادند و موارد این چنینی.
.
والدی که تمرکزش روی سهم و نقش خود باشد و سالم رفتار کند برای زندگی نوجوانش یک موهبت است.
.
نادیده نمیگیرم که همچنان خواهان این هستید که تغییری در رفتار پدر حاصل شود؛ در این صورت لازم است که خودتان از اصول ارتباط با نوجوان آگاه باشید تا در صورت گفتگو با همسرتون بدانید در مورد چه موضوعاتی به ایشون آگاهی اصولی دهید.
.
یادآوری کنم که بر اساس نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، شما کنترلی روی رفتار طرف مقابل ندارید و صرفا میتوانید اطلاعات در اختیارش قرار دهید.
.
براتون دو پیشنهاد دارم:
کتاب تئوری انتخاب اثر ویلیام گلاسر ترجمه دکتر علی صاحبی را بخوانید.
.
درس رابطه خوب با فررندم را گوش دهید تا از اصول ارتباط با نوجوانهای امروزی را بهتر بدانید.